اگه به ژانر عاشقانه- کمدی و فانتزی علاقه دارید که برید لذتشو ببرید و کیف کنید و در کنارش یک داستان جنایی رو هم دنبال کنید :)

و اما داستانش: بونگ سون دختریه با یک قدرت ماورایی! مثلا یکی رو می زنه طرف پنجاه متر اون طرف تر میفته :دی  از این ور مین یانگ که رئیس یک شرکت بزرگ تولید بازیه با دیدنش اونو به عنوان بادیگاردش استخدام می کنه! از طرف دیگه تازگی ها تو محله بونگ سون چند تا دختر ربوده شدن و پلیس با مجرمی باهوش طرفه.

خیلی دوستش داشتم و از دیدنش بسی خوشحالم. زوج سریال فوق العاده بودن و رابطشون خیلی به دل آدم می نشست. بعد از پایان سریال کاشف به عمل اومد که این هیونگ شیک واقعا بو یونگو دوست داشته ⁦^_^⁩ با اون نگاهاش و لوس بازیای دوست داشتنیش کشت ما را⁦☺️⁩ یکی از زیباترین سکانس های عاشقانه رو تو این سریال مشاهده کردیم :) آقااا دل ما رو آب کردید با این عاشقانتون که!

تک تک بازیگرا عالی بودن. انقدر که آدم دلش می خواست هیونگ شیکو بغل کنه، با جیسو غصه بخوره، مجرمو تیکه پاره بکنه، با دخترا اشک بریزه و پابه پای دو بونگ سون پیش بره. این دوبونگ سون وقتی حرص می خورد خیلی بامزه می شد.

این رئیس خلافکارا هم هر وقت می گفت نظام الدین» من از خنده زمینو گاز می زدم

آقا این کره ای ها چه چیزهایی که نمی خورن! یعنی نمی دونم این شرابی که می گفتن، فقط تو فیلمه یا تو دنیای واقعی هم نوش جان می کنند ولی از چندشناک ترین و حال بهم زن ترین چیزهایی بود که شنیدم

طبق معمول اکثر سریال های کره ای با یک مثلث عشقی هم روبرو بودیم!که به نظرم خوب بهش پرداخته شده بود. این نقش دوم های سریال های کره ای همونان که احساسات و  دوست دارماشون رو انقدر نگه می دارن که وقت مناسبش می گذره؛ انقدر دست دست می کنند که حسرت این نگفتنه همیشه رو دلشون می مونه! 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها